شما متولد فروردین هستید و همسرتان که متولد بهمن است برای یک هفته رفته شهرستان به کمک مادر بیمارش. هفته خوبی خواهید داشت. به فکر یک خوشگذرانی دلچسب و مجانی هستید. ابتکار می‌زنید.

چند توئیت در باره فساد در دستگاه قضائی می‌فرستید و تهدید به افشاگری می‌کنید. منتظرید برایتان پرستو بفرستند.

دو روز خبری نمی‌شود. نامه‌ای از قول یکی از نمایندگان مجلس در فیس‌بوکتان جعل می‌کنید و اسم  چندتا از کله‌گنده‌ها را می‌برید که اختلاس کرده‌اند. بعد تهدید می‌کنید که فردا در یک مصاحبه با رسانه‌ها، جزئیات اختلاس را برملا می‌کنید. ضمناً اعلام می‌کنید هیچ نقطه سیاه یا مشکوکی در زندگی خود ندارید.

سه روز در خانه انتظار می‌کشید، پرستوئی نمی‌آید. موعد بازگشت همسرتان دارد نزدیک می‌شود. بالأخره دل را به دریا می‌زنید و شروع می‌کنید در اینستاگرام، توهین به مقام معظم رهبری.

بالأخره روز آخر هفته دختر خانم زیبائی به بهانه سرشماری زنگ خانه شما را می‌زند. او را دعوت به چای (یا قهوه) می‌کنید و با صرف کمترین وقت به اتاق خواب می‌بریدش. حواستان کاملاً جمع است. چند لحظه به بهانه زدن ادوکلن به دستشوئی می‌روید و مطمئن هستید پرستو خانم در این فاصله دوربین مچ‌گیری را روشن می‌کند و توی طاقچه لای پرده می‌گذارد.

برمی‌گردید، به پرستو می‌گوئید چشمش را ببندد تا شما لخت شوید. در فاصله لخت شدن، دوربین لای پرده را پشت و رو می‌کنید. چشم که باز کرد هیکل عریان خود را به رخش می‌کشید. تحویل نمی‌گیرد. می‌خواهید او را ببوسید، ماسکش را برنمی‌دارد. می‌خواهید لختش کنید که موبایل شما بغل تخت زنگ می‌زند. نام همسرتان روی گوشی است. با صدای خسته و بیمارگونه الو می‌گوئید. یک آخ هم پشت‌بندش!

همسرتان با مهربانی می‌گوید: خوب می‌شی ناز نازی. ضمناً عزیزم اون دوربین توی طاقچه قلابیه. دوربین اصلی را من توی لوستر کار گذاشته‌ام، الان هم دارم می‌بینمت! بخوابون اون صاب‌مرده را!.... آخه الاغ تو چه گُهی هستی که برات پرستو بفرستند. بوی‌فرند دخترک دم در منتظرشه. پاشو شلوارتو بپوش ده میلیون بهش بده بره تا خودم بیام یک پرستوی حسابی نشونت بدم.

دخترک از خنده ریسه رفته. شما عصبانی و خجالت‌زده می‌خواهید لباس بپوشید که شماره ناشناسی زنگ می‌زند و صدای خشنی می‌گوید:

سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و تا مدتی از کارهای سیاسی فاصله بگیرید.

 

متولدین اردیبهشت هفته‌ای تجاری و اقتصادی در پیش دارند. روزهای آخر هفته یک هیئت از مردان چینی متولد عقرب و بزغاله به منزل شما می‌آیند و قالی‌های شما را جمع می‌کنند با خودشان ببرند. اعتراض می‌کنید. آنها در جواب شما فقط به چینی ( ... 他妈的 ...) می‌گویند که شما نمی‌فهمید. پلیس را خبر می‌کنید. مأموران پلیس هم چیزی نمی‌فهمند. بالأخره یک مترجم متولد اسفند پیدا می‌کنید. او برایتان توضیح می‌دهد که مطابق یکی از ماده‌های قرارداد، حکومت، قالی‌های خانه شما را به چین فروخته است!

 قیل‌و‌قال می‌کنید، سر و صدا می‌کنید، توی سرتان می‌زنید که آخر من سر پیازم یا ته پیاز که دولت اسمم را توی قراردارد با چین گذاشته؟

مأموران پلیس با مهربانی به شما توضیح می‌دهند که خفه! قراردارد را خود مقام معظم رهبری بسته، به دولت ربطی ندارد.

در این فاصله همسر شما که متولد دی‌ماه است روی قالی جهیزیه‌اش دراز می‌کشد و می‌گوید «نمی‌ذارم این را ببرید!» چینی‌ها با خونسردی همسر شما را هم لای قالی لوله می‌کنند که ببرند...

از اینجا به بعد چون موضوع ناموسی می‌شود، پیش‌بینی برخورد شما با قرارداد چین، مشکل است.

 

برای دو تن از بسیجی‌های متولد این ماه، هفته پر دردسری در پیش است. روز دوم هفته خبر می‌دهند که در کیلومتر ۵۵۱ تهران-اصفهان عکس یکی از متولدین آبان را روی تابلوی جاده مبارکه! چسبانده‌اند. بلافاصله حرکت کرده ارتش و سپاه و نیروی انتظامی با نردبان و جرثقیل و کرین  و هلی‌کوپتر و بندباز و پهپاد به کمک می‌آیند و ظرف مدتی کمتر از ۴۸ ساعت عکس مقام معظم رهبری را روی آن می‌چسبانند.

برای پیدا کردن عامل یا عاملان این حرکت براندازانه، شماره دوهزار و چهارصد و بیست وسیله نقلیه را –در فاصله زمانی معین– از­­­ دوربین‌های دو طرف مسیر استخراج و به قید قرعه، خودروی متخلف را پیدا می‌کنید!

این هفته برای یکی از متولدین مرداد هفته خوبی نیست، چرا که شماره مربوطه، مال اتومبیل اوست که از تهران رفته به اصفهان و از آنجا رفته به غرب کشور و در آنجا گرفتار تصادف رانندگی شده و شایع شده که طرف می‌خواسته از کشور فرار کند.

شرحش مفصل است و بیخودی فال متولدین این ماه را طولانی می‌کند. ایشان یک زمان معاون رئیس‌جمهور متولد آبان می‌بوده و بعدش هم خودش می‌خواسته رئیس‌جمهور شود که اختلاس‌گران جناح مقابل اختلاسش را رو می‌کنند و به زندان می‌افتد و بعد چون به‌هرحال از خودشان بوده، به بهانه مریضی آزاد می‌شود و می‌رود به غرب کشور و با تصادفی که می‌کند، رسانه‌ای می‌شود و روزنامه شرق راجع به شایعه قصد فرار ایشان از کشور می‌نویسد. در نتیجه کاندیدای اسبق ریاست‌جمهوری از فرار منصرف شده (شایعه بوده دیگه) به تهران برمی‌گردد، به دفتر روزنامه شرق می‌رود و روزنامه‌نگاران را کتک می‌زند.

این هفته برای یک روزنامه‌نگار متولد اردیبهشت هفته خوبی نیست  چونکه چند ضربه از عصای متولد مرداد می‌خورد به سر و کولش ولی یک روزنامه‌نگار متولد تیرماه شانس می‌آورد که می‌تواند جا خالی بدهد.

در این رابطه یکی از متولدین یکی از ماه‌ها، که حاضر نشد ماهش را بروز بدهد گفت این روزنامه‌نگاران باید بروند خدا را شکر کنند. این بابا اگر رئیس‌جمهوی شده بود، چنانچه رسم رفتار این حکومت با روزنامه‌نگاران است، با همین عصا در زندان از آنها اعتراف می‌گرفت.

یک متولد دیگر هم گفت این بابا هم اگر خارج می‌شد به پااندازی برون‌مرزی برای رژیم مشغول می‌شد و در ایام انتخابات، همراه با دوتا ساقدوش‌های اپوزیسیونی‌اش، می‌رفت در کنسول‌گری نمایش رأی دادن می‌داد تا مواجبشان از مرکز واصل شود.

 

اگر شما هیچ صدای خوانندگی ندارید ولی گاهی برای خودتان رِنگی را زمزمه می‌کنید، مواظب باشید! ممکن است یکی از روسای‌جمهور سابق ادعا کند که شما برایش کنسرت داده‌اید. هرچه زودتر نسبت به خودتان اعاده حیثیت کنید و اعلام کنید من برای این بابا، آروغ هم نمی‌زنم.

البته زیاد خوشحال نباشید، چون ممکن است طرف از رو نرود و با ادیت و مونتاژ و ویدئو، فیلمی درست کند که شما دارید برایش آروغ می‌زنید.

 

این هفته از متولدین مرداد تا آخر سال شرمنده‌ایم که برای فالشان جا نماند. امیدوارم یکشنبه آینده نسبت به آنها اعاده فالیت کنیم.